خطبه حضرت زينب کبري سلام الله عليها ، در کوفه
20 آذر 1393 توسط 313
چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنايتي آلوده ايد که ننگ و پليدي آن را از دامان خود تا ابد نتوانيد
شست.
و چگونه مي توانيد ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا (ص) ، خاتم پيامبران، معدن رسالت، و
سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزداييد ؟
کسي که پناه مومنان شما، فريادرس در بلاياي شما، مشعل فروزان استدلال شما بر حق و
حقيقت و ياور شما در هنگام قحطي و خشکسالي بود.
چه بار سنگين و بدي بر دوش خود نهاديد ، پس رحمت خدايي از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان
بيهوده، دستانتان بريده، معامله تان قرين زيان گرديده است، خود را به خشم خدا گرفتار نموده و
بدين ترتيب خواري و درماندگي بر شما لازم آمده است.
واي بر شما اي مردم کوفه !
آيا مي دانيد چه جگري از رسول خدا دريده ايد ؟
چه زنان و دختران با عفت و وقاري را از خاندان او به کوچه و بازار کشانده ايد ؟!
چه خوني از آن حضرت بر زمين ريخته ايد؟!
و چه حرمتي از او شکسته ايد؟!
شما اين جنايت فجيع را بي پرده و آشکار به انجام رسانيد؛ جنايتي که سر آغاز جنايات ديگري در
تاريخ گشته، سياه ، تاريک و جبران ناپذير بوده ، تمام سطح زمين و وسعت آسمان را پر کرده
است.
آيا از اينکه آسمان خون باريده تعجب مي کنيد؟ در حالي که عذاب آخرت در مقايسه با اين امر،
بسيار شديدتر و خوار کننده تر است و در آن روز کسي به ياري شما نخواهد آمد.
پس مهلت هايي که خداي متعال به شما مي دهد موجب خوشي شما نگردد، چرا که خدا در
عذاب کردن بندگان خود شتاب نمي کند، چون ترسي از پايمال شدن خون و ازدست رفتن زمان
انتقام ندارد و همانا که خداي شما هميشه در کمين است.
حذيم ميگويد:
من، مردم کوفه را ديدم که از استماع اين سخنان حيران و سرگردان شده، ميگريند و دستهاي
خود را به دندان ميگزند. ملتفت پيرمردي شدم که در کنارم بود. ديدم اشکِ چشمش جاري گشته
و محاسنِ او را تر کرده است، دستهايش را به سوي آسمان بالا برده و ميگويد:
پيران شما بهترين پيران، زنان شما بهترين زنان، جوانان شما بهترين جوانان، نسلتان بهترين و
کريمترين نسلها و فضيلتتان بهترين فضايل است.
پس اين شعر را خواند:
پيرانتان بهترين پيرانند و نسلتان بهترين نسلها و هيچگاه خوار و هلاک نميشوند.
منبع:کتاب زينب کبري (س) عقيلهبنيهاشم
صفحات: 1· 2