چرا امام سجّاد(ع)،قیام مختار را تأیید نکردند؟
شیخ مفید در این باره میگوید:«همین که امام حسین(علیهالسلام) شربت شهادت نوشید، شمر به قصد کشتن امام سجاد (علیهالسلام) نیز حمله برد. امام زین العابدین(علیهالسلام) در بستر بیماری به سر میبرد و حمید بن مسلم به دفاع پرداخت و مانع حمله شمر شد. عمر بن سعد آن حضرت را در حالی که از بیماری رنج میبرد با اهل بیت به کوفه انتقال داد.»امام زین العابدین بیمار؛ غلط است. چرا که ایشان فقط در واقعه کربلا بنا بر مصلحت خداوند چند روزی بیمار بودند که در این واقعه به علت بیماری به شهادت نرسند تا بار مسئولیت امامت را بعد از حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) بر دوش بکشند.
امام سجاد(علیهالسلام) در قیام خونین کربلا مدت کوتاهی (بنا به مشیت الهی) بیمار بود و پس از بهبودی، مدت 35 سال امامت و زمامت جامعه مسلمین را تداوم بخشید. این که برخی این امام همام را دائم المریض معرفی کردهاند تا آنجا که در اذهان عوام این قضیه مانده است، در حقیقت نسبت به امام چهارم(علیهالسلام) و فداکاریهای ایشان بی توجهی کردهاند.پس دریافتیم این که گفته میشود: امام زین العابدین بیمار؛ غلط است. چرا که ایشان فقط در واقعه کربلا بنا بر مصلحت خداوند چند روزی بیمار بودند که در این واقعه به علت بیماری به شهادت نرسند تا بار مسئولیت امامت را بعد از حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) بر دوش بکشند.
*سخنان آتشين امام سجاد (عليه السلام ) با كوفيان
رسالت بيدارگرانه امام سجاد (عليه السلام ) چندان دير آغاز نشد. با فاصله اى كوتاه از واقعه کربلا، على رغم همه دردهاى درونى و رنجهاى جسمى ، امام بر سكوى رهبرى ايستاد. از لابلاى توده هاى غم و درد، قد برافراشت و چنان با سخنان برنده اش فضاى تيره اتهام ها و تبليغات مسموم امويان را شكافت كه كورترين چشم ها، درخشش حقيقت را ديدند و سنگترين دل ها، لرزيدند و بر مظلوميت حيسن و خاندانش گريستند و بر آينده خويش بيمناك شدند!
امام على بن الحسين (عليه السلام ) در مدت اقامت خويش در كوفه ، دو بار به احتجاج برخاست ؛ يك بار روى سخنش با مردم پيمان شكن كوفه بود، و بار ديگر در «دارالاماره» و در برابر عبيدالله بن زياد.
هان ، اى مردم ، اى كوفيان ! شما را به خدا سوگند، آيا به ياد داريد نامه هايى را كه براى پدرم نوشتيد! نامه هاى سراسر خدعه و نيرنگتان را! در نامه هايتان با او عهد و پيمان بستيد و با او بيعت كرديد! ولى او را كشتيد، به جنگ كشانديد و تنهايش گذاشتيد!
*خطبه على بن الحسين (عليه السلام) در شام
حساس ترين سخنان امام سجاد (عليه السلام ) كه در طول اقامت در شام ايراد شده است و تحولى عظيم در محيط سياسى شام و بينش مردم نسبت به دستگاه اموى ايجاد كرد و معادلات يزيد را برهم زد و خط مشى او را نسبت به اهل بيت كاملا تغيير داد، خطبه اى است كه آن حضرت در جمع مردم و رجال سياسى و دينى شام ايراد كرد.
از كتاب هاى تاريخى چنين استفاده مى شود كه اين خطبه در مسجد جامع دمشق ايراد شده و از حوادثى كه در كاخ يزيد رخ داده و سخنانى كه در محفل خصوصى تر وى ردو بدل شده جداست .
اين خطبه را بايد اوج موفقيت امام سجاد (عليه السلام ) در رسالت تبليغ عاشورا و تداوم خط شهيدان كربلا دانست . اگر اين خطبه ايراد نشده بود، چه بسا ماهيت نهضت حسينى براى ساليان دراز و يا براى هميشه بر اهل اسلام مخفى مى ماند .
بازتاب خطبه حضرت
خطبه تاریخی امام سجاد علیه السلام تاثیر عمیقی بر مردم شام بر جا گذاشت. در روایتی از “ابن باقی” چنین آمده که پس از این خطبه، مردم گریه و شیون میکردند. مردم حاضر در مسجد که از بزرگان شهر و ارکان حکومت یزید هم جزوشان بودند، به شدت تحت تاثیر این بیانات قرار گرفتند و زمینه بیداری آنان فراهم شد. در همان مجلس عدهای زبان به اعتراض گشودند و وقتی یزید خواست نماز بگزارد، عدهای با او نماز نخواندند و پراکنده شدند.
به علاوه، وضع عمومی شهر به گونهای شد که یزید به ناچار در مقابل درخواست بازماندگان حادثه کربلا که میخواستند برای مصائب امام حسین علیه السلام عزاداری کنند، تسلیم شد و جایی را به نام “دارالحجاره” برای آنها اختصاص داد و آنها هفت روز به اقامه ماتم پرداختند.
ذکر امام حسین علیه السلام کم کم همه شهر را فرا گرفت، تا جایی که یزید قرآن را به قسمتهای کوچک تقسیم کرد و بین مردم توزیع کرد تا قرآن بخوانند و توجهشان از حسین علیه السلام منصرف شود، ولی هیچ چیز نمیتوانست آنها را منصرف سازد. یزید که اوضاع را نامناسب دید تصمیم به انتقال کاروان اسرا به مدینه گرفت.
از دیگر آثار این خطبه این بود که یزید در رفتار خود با اهل بیت و به ویژه امام زین العابدین علیه السلام تجدید نظر کرد. او که در ابتدا تصمیم داشت سر مبارک حضرت سیدالشهدا علیه السلام را تا چهل روز بر بالای مناره مسجد جامع شهر نگه دارد، دستور داد آن را پایین آورند و با احترام کامل به قصر ببرند.
ثانیاً محل سکونت اهل بیت را عوض کرد و به آنها محبت كرد.
ثالثاً گناه قتل سید الشهدا را به گردن ابن زیاد انداخت و او را لعن و نفرین کرد و گفت: “اگر من بودم، هرگز حسین را نمیکشتم .”
البته همه این حرفها منافقانه بود و با هدف کنترل اوضاع اجتماعی؛ چرا که وقتی ابن زیاد به دمشق آمد، یزید او را احترام کرد و کنار دست راست خود نشاند و با او شراب خورد.
واقعه دیگری که در مسجد اموی گزارش شده، مربوط است به یکی از علمای یهودی که بعد از شنیدن خطبه امام سجاد علیه السلام و دانستن اینکه او از اولاد رسول خداست، به شدت به یزید اعتراض کرد و یزید خشمگین شد و دستور داد او را کتک بزنند.
شرح روایتی از امام زین العابدین علیه السلام توسط علامه حسنزاده آملی | دانلود فیلم
*تصمیم یزید بر قتل امام علیه السلام
پس از واقعهی کربلا، یزید تصمیم گرفت امام سجاد علیه السلام را نیز از میان بردارد. به همین دلیل در ملاقاتهایی که در کاخ خود با او و سایر اسرا داشت، منتظر بود از او حرفی بشنود که بهانهای برای قتلش باشد.
یک روز امام را به کاخ خود فرا خواند و از او سوالی پرسید. امام در حالی که تسبیح کوچکی را در دستش میگرداند، به او پاسخ داد.
یزید گفت:« چگونه جرأت میکنی موقع حرفزدن با من تسبیح بگردانی؟»
امام فرمود:« پدرم از قول جدم فرمود هر کس بعد از نماز صبح، بیاینکه با کسی سخن بگوید، تسبیح در دست بگیرد و بگوید:« اللهم انی اصبحت و اسبحّک و امجدک و احمدک و اُهللک بعدد ما ادیر به سبحتی» سپس تسبیح در دست، هر چه میخواهد بگوید، تا وقتی به بستر میرود، برایش ثواب ذکر گفتن منظور میشود. پس هر گاه به بستر رفت، باز همین دعا را بخواند و تسبیح را زیر بالش خود بگذارد، تا موقع برخاستن از خواب نیز برای او ثواب ذکر خدا منظور میشود. من هم به جدّم اقتدا میکنم.»
یزید گفت:« با هیچ کدام از شماها سخنی نگفتم، مگر اینکه جواب درستی به من میدهید.» پس به او هدایایی داد و دستور داد امام را آزاد کنند.
*چهرهى حقیقى امام سجاد (ع) در بیان امام خامنه ای
آنچهرهى مظلوم بىصداى سربهزیرِ منفعلى كه از امام سجاد درست كردند به كلى برخلاف واقع است؛ چهرهى حقیقى امام سجاد علیهالسّلام چهرهى یك مبارزِ قهرمانِ خستگىناپذیرِ آشتىناپذیرِ پیگیرى است، كه با تدبیر تمام، با دقت كامل راهها را مىشناسد و انتخاب مىكند و به سمت هدفها این راهها را مىپیماید، خودش خسته نمىشود و دشمن را خسته مىكند؛ و بالاخره دشمن وقتى هیچ كار دیگری نتوانست بكند، آن حضرت را مسموم كرد و این امام بزرگوار بعد از یك عمر پربركت و پرمبارزه به رضوان الهى پرواز كرد. این خلاصهى زندگى امام سجاد است. خطبههای نمازجمعه تهران ۱۳۶۵/۷/۴
*کتاب همه چيز!
خواهش مى کنم عزيزان من، به خصوص جوانان، با صحيفه سجاديه انس بگيرند؛ زيرا همه چيز در اين کتابِ ظاهراً دعا و باطناً همه چيز، وجود دارد… اغلب دعاهاى صحيفه سجاديه- تا آن جا که بنده سير کرده ام- همين حالت را دارد. همه چيز مرتب و چيده شده است. مثل اين است که يک نفر، در مقابل مستمعى نشسته و با او به صورت استدلالى و منطقى حرف مى زند. همان ناله هاى عاشقانه هم که در صحيفه سجاديه آمده است، همين حالت را دارد.خطبه هاى نماز جمعه - 14/11/1373
صفحات: 1· 2