میان آن همه نیزه
یالطیف
یالطیف
یا لطیف
عاشورا، فریاد بلند مقاومت در برابر تحرف اسلام است.
عاشورا؛ فریاد علیه بی تفاوتی و بی طرفی در برابر جنگ های حق و باطل در سراسر تاریخ است.
عاشورا آوای اعتراض سیدالشهدا به نشستن ناصالحان بر کرسی حکومت اسلامی است.
چرا که حسین بن علی(علیه السلام) برای اصلاح امت جدش قیام نمود و طبق فرموده اش هدف، کسب متاع دنیا نبود؛ بلکه هدف خویش را فقط احیای ارزش هایی می دانستند که پیامبر(صلی الله علیه و آله) سال ها برایش زحمت کشیده بود و در این راه سختی های بسیاری را تحمل نموده بود تا جامعه جاهلی عرب را که افتخارات خویش را تنها در امتیازات طبقاتی می دانست و پای بند به خرافاتی چون شومی عطسه، فسادهای اخلاقی چون زنا، جنگ، قتل و غارت، زنده به گور کردن دختران و… حیاتی دوباره بخشید.
و حالا پس از گذشت پنجاه سال از رحلت نبی گرامی اسلام و غصب ولایت از طرف کارگردانان سقیفه و انداختن جدایی بین قرآن و اهل بیت، خواص طرفدار دنیا، آن ارزش ها و فضایل را تحریف کرده بودند.
همان خواصی که در میانشان حافظ و قاری قرآن بود. کسانی که پدرانشان در رکاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) و حضرت علی(علیه السلام)در دفاع از همین ارزش های والا شمشیر زده بودند. همان هایی که روزی همبازی آن امام همام بودند.
سرشناسان قبایل کوفی که نامه ها به حضرت نوشتند و برای بیعت، ایشان را به کوفه دعوت نمودند؛ اما درهم های عبیدالله چنان مجذوبشان کرد که دین و دنیا را معاوضه کردند.
عده ای که از نظر تعداد اندکند به دلیل جایگاه و موقعیت ویژه ای که در جامعه دارند، بر رفتار و ارزش های دیگران که اکثریت اند؛ تاثیر می گذارند؛ خواص هستند و عوام کسانی هستند که مرعوب جو و معمولاً پیروند و به بالادستی ها نگاه می کنند و همین خواص نقش کلیدی را در جامعه ایفا می کنند.
مقام معظم رهبری در این زمینه می فرمایند: «حرکت خواص، به دنبال خود، حرکت عوام را می آورد. یک وقت یک حرکت به جا تاریخ را نجات می دهد و گاهی یک حرکت نا به جا که ناشی از ترس و ضعف و دنیا طلبی و حرص برای زنده ماندن است، تاریخ را در ورطه گمراهی می غلطاند. اگر خواص در هنگام خودش، کاری را که لازم است، تشخیص دادند و عمل کردند، تاریخ نجات پیدا می کند و حسین بن علی(علیه السلام) ها به کربلا کشانده نمی شوند».
یا لطیف
گرچه در کارنامه حيات اجتماعي بشر، حماسه هاي بسيار بزرگي در طول تاريخ به ثبت رسيده است، اما به اعتراف بسياري از صاحبنظران، هيچ يک از رخدادهاي تاريخي قابل مقايسه با حماسه عاشوراي امام حسين عليه السلام نيست. در تمام حرکتهاي بزرگ اصلاحطلبانه و انقلابهاي رهاييبخش حساسترين مسئوليتها بر عهده نيروهاي توانمند جوان قرار داده ميشود. در نهضت عاشورا نيز مهمترين و سرنوشتسازترين نقشها را نيروهاي جوان عهده دار بودند که طي آن هفتاد و دو تن از بهترين مردان شهيد شدند.
امام رضا ( عليهالسلام) به «ريان ابن شبيب» فرمود: «اي پسر شبيب! هجده نفر از ما بنيهاشم در کربلا شهيد شدند که در روي زمين نظير نداشتند. اين هجده نفر به استثناي فرمانده لايق و پيشواي عاليقدر خود امام حسين (عليهالسلام) که پنجاه وهفتساله بود، همه جوان بودند؛ جوانان سي و پنجساله و کمتر تا نوجوانان دوازده ساله و ده ساله! ساير جانبازان کربلا نيز اکثرا نسل جوان بودند. در حقيقت ميتوان گفت اکثريت فداکاران قهرمان کربلا را جوانان تشکيل ميدادند».[1]
به گفته منابع، برخي از آنان سخت و برخي ديگر عادي ميجنگيدند و گروهي همانند عبدالله بن حسن (عليهالسلام) با سپر كردن دست، به دفاع از امام ميپرداختند؛ آنان همچنان كه آگاهانه و بدون اكراه به كاروان امام پيوسته بودند، با شور و شوق و عشق و ايمان و اخلاص پا به عرصه نبرد ميگذاشتند.
آنها علاوه بر ايفاي نقش رزمي، در زمينه فرهنگي نيز فعال بودند و آن را مقدم بر نبرد دانسته، ابتدا به مقابله با تهاجم فرهنگي دشمن و سپس در قالب رجزها و اشعار به معرفي امام (عليهالسلام) و زدودن غبار جهل و ناداني كوفيان پرداختند.
صفحات: 1· 2