حدیث صبر
یا لطیف
تو کیستی که هم، زبان صبر علی(علیه السلام) هستی، هم آرامش بخش دل پرتلاطم حسین(علیه السلام)، هم، دلگرمی و پشتوانه علی بن حسین(علیه السلام)
ای صلابت یقین!
چون سخن می گفتی، چه زیبا می شکستی غرور بتهای دارالاماره نشین را!
شفق، آیینه دار نجابت توست.
اگر آن روز زینب نبود و کتاب قطور صبوری را تدوین نمی کرد؛ امروز هیچ کس را صبری نبود.
در شکننده ترین لحظه ها و در ازدحام آزمون ها و آتش و آوارگی، کیست که فصلی از کتاب زینب(سلام الله علیها) را بخواند و رنج خود را در مقایسه با آن رنج های کوه شکن در نیابد؟!
امروز ما سوگوار آن لحظه ایم که تو، با تمام داغ غربت، غریبانه با عالم خاک وداع کردی تا از ناراستی های زمانه به مادر شکایت کنی و از بی وفاترین مردم برای حضرت علی (علیه السلام) سخن گویی….
دل سپیدانیم که جامه سیاه کرده ایم
امشب غریبانه ترین ناله را فانوسی می کنیم و بر مزار تنهاترین چکاوک می آویزیم.
ای سیه پوشان دل سپید!
با شوری اشک، غم دل را بکاهید، یاد او را زنده کنید
غم نبودنش را به غم نشسته ایم، در انتظار زیارت مرقدش روز شماریم و چشم انتظار شفاعتش در روز دیدار.